12- «باران» مجیدی مجیدی (1380)
🔹 فیلم «باران» مجیدی، معناگرایی و آرمانشهر
✍️ حمید خرمی
باران از شریفترین ملودرامهای ایرانی و قابل فهم برای تمام جهانیان، زیرا فیلم، لحن فطری و مضمونی عرفانی و جهانشمول دارد. یک جوان روستایی که ابتدا بدوی و خشن به نظر میرسد در محور داستان قرار دارد که ذاتاً خوشطینت و پاک است اما جبر محیطی و تربیتی، او را به امور خلاف واداشته است. حس حبّ و بغض، سلوک نفسانی و رفتاری، مکافات عمل، منِ برتر یا نفس لوامه (همان ایگو و سوپر ایگو در روانشناسی) در شخصیت پسرِ فیلم، عنصر برجسته است.
مجیدی از نماهای لانگ شات، برای ادراک فطری مخاطب استفاده میکند و با نماهای مدیوم شات، آن ادراک را به کنش تبدیل میکند و سپس با نماهای کلوزآپ، نوعی تأثر و کیفیت نهایی را نشان میدهد. (به اسلایدهای مربوط به مؤلفه های فیلم های مجیدی رجوع کنید)
🔸داستان فیلم از این قرار است که در یک برج در حال ساخت عدهای کارگر روستایی و افغانستانی مشغول بکار هستند. لطیف کارگر روستایی که مسئول خدمات و تغذیه کارگران نیز هست، باخبر میشود که بعد از مجروح شدن یک کارگر افغانی، اینک پسر او رحمت، جایش مشغول کار است. به دلیل جثه ضعیف رحمت وظیفه خدمات دادن به کارگران را به او میسپارند و لطیف کار راحت خود را از دست میدهد. این کار لطیف را عصبانی میکند و او در پی آزار رحمت برمی آید. یک روز متوجه میشود که رحمت در واقع دختری است به نام باران که از سر ناچاری در میان مردان به جای پدر کار میکند و همین موضوع باعث میشود که لطیف به کمک باران بیاید و در این بین به او دل میبندد، ولی با منع کار برای افغانستانیها، لطیف به دنبال باران میگردد و وقتی وضعیت زندگی آنها را میبیند، همه پسانداز خود را به خانواده او میدهد، ولی بعد متوجه میشود که باران و خانوادهاش قصد دارند برای همیشه ایران را ترک کنند.
🔹فیلم باران، 8 مرحله از عرفان را نشان میدهد که در کتاب «منازل السائرین» خواجه عبدالله انصاری اشاره شده است. این مراحل عبارتاند از:
1- نفرت
2- انتقام
3- شک
4- یقین
5- معرفت
6- حمایت
7- هجرت
8- ایثار
⭕️ نکته قابل توجه این است که صدیق برمک (کارگردان افغانی) در همان سالی که «باران» ساخته شد، با ساخت فیلم ناروای «اسامه» (osama) وچه پاک ملودرام پاک مجیدی را مخدوش کرد، و به قول رایج، «پاتک رسانهای» به فیلم باران زد.



