آخرین مطالب
 
به بهانه چهلمین روز درگذشت استاد فرشچیان | مقایسه فیلم کمال الملک با شخصیت فرشچیان

♦️ مقایسه‌ی کمال‌الملک و مرحوم استاد فرشچیان با محوریت هویت، نقش تاریخی، معنویت، کنش سیاسی و فرهنگی


🔰 کمالِ عرش ایرانی!
علی حاتمی در فیلم «کمال‌الملک» هم به مذهب وفادار است و هم به تاریخ، و در تلفیق این دو، یک «قهرمان اسطوره‌ای» و «انسان الهی» را معرفی می‌کند که مأموریتش نه صرفاً خلق زیبایی، که پاسداری از روح ایران است.
این فیلم ستایشی است از هنرمندی «آتش به اختیار» که هم در برابر وابستگی به بیگانگان می‌ایستد و هم در مقابل تحجر و جمود فکری داخلی، سکوت نمی‌کند.
کمال‌الملک در روایت حاتمی، هنرمندی است که در دربار قاجار، هم قدرت تکنیک خود را به اوج می‌رساند و هم با چشم خویش زوال و فساد سیاست را می‌بیند. او در عصر مظفرالدین شاه، که پرده‌های ظلم و تباهی گسترده شده، به عتبات عالیات پناه می‌برد؛ یک مهاجرت معنوی پیش از آنکه جغرافیایی باشد، سلوک درونی است.
در اوج انقلاب مشروطه بازمی‌گردد، اما نه به‌عنوان خادم دربار، بلکه به‌عنوان پیشبرده‌ای از هنر متعهد و آزادیخواه؛ همان روحیه‌ای که امروز از آن با عنوان «آتش به اختیار» یاد می‌شود. پس از مشروطیت، دعوت رضا شاه را برای بازگشت به کار درباری نمی‌پذیرد و هزینه این انتخاب را با تبعید و انزوا در سال‌های کهولت می‌پردازد.

🔹در مقایسه با استاد محمود فرشچیان، پیوندهای عمیقی آشکار می‌شود. استاد فرشچیان، هنرمندی ایرانی و مسلمان است که در آثارش «سوبژه ایران» با «تاریخ قدسی» و «معنویت شیعی» درهم تنیده شده است. همانطور که کمال‌الملک در قاب نقاشی‌هایش هویت ایرانی را پاس داشت، فرشچیان در مینیاتورهایش معنویت و ایرانیت را نه به‌عنوان دو مفهوم غریب، بلکه به‌مثابه دو روحِ در یک تن متجلی می‌سازد.

فرشچیان سال‌ها در آمریکا زیست اما ریشه‌های او نه‌تنها در ایران ماند، بلکه عمق بیشتری یافت؛ گویی غربت، خاک وطن را در جان هنرمند آبیاری کرده باشد. او زبان فارسی و نمادهای کهن ایرانی ـ اسلامی را همچون سپر و نیزه به میدان آورد و با آن، هژمونی فرهنگی خود را در برابر فرهنگ مسلط جهانی تثبیت کرد. آثار او، از «عصر عاشورا» و «یوسف و زلیخا» گرفته تا «پنجره فولاد» و «ضامن آهو»، نه‌تنها بیانگر ذوق و مهارت هستند، بلکه یادگار یک عهد تاریخی‌اند: عهدی میان هنرمند ایرانی و ملت خود برای حفظ هویت، ایمان و اخلاق.

اگر کمال‌الملک، قهرمان پنجه بر قلم‌مو و وفادار به عزت ایرانی در قرن گذشته است، فرشچیان تجلی همان روح در قرن معاصر است؛ با این تفاوت که او در عصر جهانی‌سازی و سلطه رسانه‌ای، پرچم هنر ایرانی و اسلام شیعی را بر فراز قله‌های جهانی به اهتزاز درآورد. هر دو در خط مقدم ایستاده‌اند: یکی در برابر قاجار و پهلوی، دیگری در برابر سیل جهانی‌سازی بی‌ریشه. و هر دو ثابت کرده‌اند که هنر، وقتی با ایمان و آزادگی همراه شود، نه‌فقط زیبایی می‌آفریند، که وحدت می‌سازد و ملت را به یاد «خویشتنِ خویش» بازمی‌گرداند.