♦️ اسرائیل فقط ۴۸ ساعت پس از اعلام «آتشبس نامحدود»، دوباره غزه را بمباران کرد. آتشبس به معنی پایان جنگ نیست، بلکه ابزار تازهای برای بازسازی کنترل است.
🔰 آتش رنج!
در غزه، «فروپاشی» نه یک بحران، بلکه برنامهای مدیریتی است. در هر دوره سکوت موقتی، اسرائیل سیستمهای نظارتیاش را تنظیم میکند، دیوارهای الکترونیکی را گسترش میدهد، و محاصره را با زبان بشردوستی بازتعریف میکند. آتشبس، در واقع نوعی «جنگ اداری» است؛ جنگی کمصدا، اما دائمی، که زمین، هوا و حتی دادههای بیومتریک مردم را در قبضه خود میگیرد. درواقع آتشبسهای پیدرپی در واقع بخشی از اقتصاد جنگ هستند: هر توقف، فرجهای برای تنظیم فناوری، صدور ابزارهای نظارت دیجیتال، و بازتولید روایت «دفاع از خود»
این مدل از جنوب لبنان کپی شده؛ جایی که عقبنشینی رسمی اسرائیل در سال ۲۰۰۰، پایان اشغال نبود، بلکه تولد رژیم جدیدی از کنترل هوایی و اطلاعاتی بود.
امروز همان منطق به ایران نیز تسری یافته: مفهوم «امنیت مشترک» که در آن فقط یک طرف، یعنی اسرائیل، انحصار زور مشروع را دارد. مهندسی منطقه بر پایه همان فرمول ساخته میشود: تثبیت برتری نظامی اسرائیل و بیاثر کردن هرگونه مقاومت مستقل.
در سطح جهانی، معنای خود «آتشبس» از مفهومی سیاسی تهی شده. نهادهای بینالمللی با تکرار واژههایی چون «آرامش»، «خویشتنداری» و «کمکرسانی»، رنج را مدیریت میکنند اما هرگز علت آن را (اشغال و سلطه) زیر سؤال نمیبرند. صلح در این روایت، نه محصول عدالت، بلکه شکل شیکتری از محاصره است. مردم به جای پرسش از زمین و آزادی، به پرسش از تن آرد و ساعت برق سوق داده میشوند.
در این میان، مقاومت فلسطینی، هرچند پراکنده و فاقد توازن نظامی به یادآور نمادین تبدیل شده است: تأیید موجودیت مردمی که از محو شدن به عنوان «سوژه سیاسی» امتناع میورزند. حتی نابودی زیرساختها هم نمیتواند ژست مقاومت را از بین ببرد، چون این ژست، همان تداوم حاکمیت در دل فروپاشی است.
غزه امروز آینه بحران اخلاقی و حقوقی جهان است؛ جایی که قانون زیر سایه زور محو میشود. تا زمانی که برابری برقرار نشود، هیچ توافقی صلح نخواهد بود. مقاومت، آخرین بیان کرامت است پافشاری بر حق تصمیم و آیندهای که با سکوت و دوربین تنظیم نمیشود.



