بخشی از متن کتاب «سینمای دفاع مقدس؛ نگاهی از برون»
(مقاله رکسانا ورزی)
مجموعهٔ روایت فتح آوینی، طولانیترین مستند اکران شده دربارهٔ جنگ ایران و عراق است و به این ترتیب، دریچهای بوده است که ایرانیان از خلال آن، جنگ و پی آمدهایش را دیدهاند. این مجموعه بصورت زنده در خط مقدم فیلمبرداری میشد در آنجا و تهران تدوین میشد، سپس در طول جنگی که تقریباً یک دهه طول کشیده شبها از تلویزیون برای کل کشور پخش میشد.
در ابتدای جنگ، زمانی که آوینی به عنوان تصویربردار داوطلب به جهاد سازندگی پیوست، ایدهٔ این برنامه به ذهن او خطور کرد هنگامی که آوینی به خط مقدم رسید، دغدغه اصلی تأثیر تبلیغات تلویزیونی ایران بر جنگ بود. او ناهمسانی زیادی میدید، میان آنجه تلویزیون ایران برای عامه مردم بخش میکرد و آنچه به واقع رخ میداد. برای مثال تلویزیون ایرانی مدعی بود به محض آنکه یک عراقی یک رزمنده مسلمان ایرانی را میبیند غرق هراسی میشود و پا به فرار میگذارد. اما به نظر آوینی این رویکرد نطا بوده چون سربازان ما آمادهٔ جنگ نبودند؛ فکر میکردند کار سادهای است. ما باید تصویر دشمن را برجسته میکردیم تا سربازانمان را آماده کنیم. اگر دشمن را فردی ضعیف بینیم، دلیلی برای تقویت قوایمان نداریم. باید آنها را قوی بینیم تا توانمان را جمع کنیم و آمادهٔ نبرد شویم. اگر دشمن را ضعیف ببینیم هیچ دلیلی برای قوی بودن نداریم. حتا با همهٔ رسانههایمان میچ گاه نتوانستهایم دشمن را بشناسیم.
دولت ایران تلاش میکرد عامه ایرانیان را قانع کند که در حال پیروزی در این جنگ است و جوانان در صفوف متوالی برای نبرد داوطلب میشوند. درواقع این تصور به مخاطبان منتقل میشد که رزمندگان داوطلب در چنان حجمی به جبهه أمده اند که باید برخی از آنها را برگرداند. همچنین گاه تصویری از جنگ ترسیم میشد که تصویر یک جنگی دفاعی نبود. به گفتهٔ آوینی ئلویزیون از اجساد عراقیها فیلم برداری میکرد و شهرهای آزادشده را نشان میداد. اینها به جای آنکه الهام بخش بینندگان باشد، آنها را دلزده میکرد. بیشتر ایرانیان از جنگ دفاعی حمایت میکردند و این تبلیغات به گفتهٔ آوینی و البته تأیید برخی از شهروندان ایرانی که با ایشان مصاحبه کردهام، در عمل، تأثیر معکوس داشت.
در آن هنگام، ایران با تعداد ناکافی از رزمندگان درگیر جنگ دفاعی بود و تلفات رزمندگان نیز ایران را بیش از پیش از پیش نیازمند سرباز میکرد.
در واکنش به این وضعیت، آوینی یک مجموعه فیلم را به منظور نمایش زیبایی و غایت واقعی جنگ آغاز کرد تا مردان جوان را به داوطلب شدن برای رفتن به جهه تشویق کند.
هدف، بسیج نیروها برای جبهه و ایجاد انگیزهٔ شهادت و مبارزه بود. آوینی کار خود را با آنچه مجموعه حقیقت نامید أغاز کرد که روایت فتح با هدف باز گویی کل واقعیت درباری رزمندگان جنگ از دل آن مجموعه در آمد. هدف آوینی آن بود که شاهدی بر ایمان سربازان باشد و آن ایمان را در قالب فیلم در آورد تا به عامه مردم نمایش بدهد. به گفتهٔ یکی از همکاران مجموعهٔ روایت فتح جنگ آنجایی است که پیشروی میکنید و سرزمینی را میگیرد سپس عقب نشینی میکنید و سرزمینی را از دست میدهید. اما او میخواست دلیل جنگ را بهتر بفهمد.
از نظر ارینی، مسئلهٔ جنگ به تمامی ایمان بود. به گفتی سربازانی که آوینی با ایشان مصاحبه کرده است «دشمن حنا با آهن هم نمیتواند از ایمان ما عبور کند»
فیلمبرداری از ایمان
چگونه کسی میتواند شاهدی پر امری این چنین اثیری شخصی و دیدنی مانند أیمان شود، سپس از دریچهٔ دوربین آن را برای عامه مردم بازنمایی کند؟ پروژهٔ مستند آوینی بیشتر از آنکه بخواهد شاهدی بر ایمان باشد، دغدغه آن را دارد که یک واقعیت اسلامی را خلق یا هویدا کند. این اندیشهٔ آوینی که «واقعیت آن چیزی نیست که وجود دارد، بلکه چیری است که امکان وجود دارد» سائقه ای بود که روایت فتح را به قویترین عنصر در پروژهٔ انقلابی «خلق یک واقعیت اسلامی» تبدیل کرد.
پس این پروژه در عمل، کنش همزمان تیراندازی سربار و تصویر سازی فیلمساز بود، یعنی خلق یک واقعیت اسلامی و در همان حال مستندسازی آن «واقعیت» برای تبلیغات.
فلسفهٔ فیلمسازی مستند آوینی از یک فلسفهٔ اسلامی عارفانه بر میآید که واقعیت را به دو بعد باطن و ظاهر تقسیم میکند. وقتی آوینی میگوید «در قرآن واقعیت آن چیزی است که از درون ساخته شده است، اما امروزه ما واقعیت را به مثابهٔ آنچه در بیرون دیده میشود تفسیر میکنیم» این جمله به آشکار سازی واقعیت باطن یعنی محل قرارگیری ایمان اشاره میکند تا به این ترتیب، یک ظاهر جدید خلق شود که نمود بایستهٔ واقعیت اسلامی را پدیدار سازد. به این ترتیب، آثار آوینی نقشی اساسی در پروژهٔ اسلامی امام خمینی بازی میکند؛ پروژهای که درصدد است تا روایت اسلامی درست او و وظایف مدنی مقتضی شهروند مسلمان را پدیدار کند مجموعهٔ مستند آوینی، بخشی از بنیان خلق واقعیت ظاهری «ایران انقلاب اسلامی» است، اما برخلاف برخی مقامات ر متولیان تبلیغاتی، باطن، فضای ایمان و مسئلهٔ دستیابی به معنای باور حقیقی و تجربهٔ آن نزد رزمندگان ایرانی معمولی، دغدغهٔ جدی او محسوب میشد. او باور داشت که میتوان شاهد ایمان بود و آن را در قالب فیلم در آورد تا این کار به نوبه خود ناباوران را به ایمان آوردن ترغیب کند. از نظر این فیلمسازان ایدهٔ فیلم مستند چندان به معنای بازسازی «واقعیت» نبود، بلکه آنها میخواستند واقعیت را کالبد شکافی کنند، آن امر درونی، تصویرنشدنی و نادیدنی را بردارند و برای آن در فیلم خود زبانی بیایند. آنها در این راه یک واقعیت ظاهری نو میساختند که در نهایت، راه خود را به سوی قلب ماجرا مییافت؛ ایمان.
در فیلم، با افکندن تصاویر روی صحنه زندگی، دنیای عارفانهٔ تصاویر با «عالم مثال» زنده میشود. کشف و نمایش تصاویر پنهان شده در عمق، دنیای معنوی را با مادی پیوند می زند، به این منظور، دوربین همان ابزار مکانیکی ادراک میشود که به گفتهٔ ابن عربی، سالک را به واسطهٔ استفاده از تصویر به عنوان یک حامل، به خدا نزدیکتر میکند. همانطور که نصریر امام خمینی به مثابهٔ حامل یک عشق عارفانه استفاده میشد.
فیلمهای دفاع مقدس نیز استعارهها یا مثالهایی از آغاز راهی به سوی خدا توسط جوانان بودند. به این ترتیب، مانند داستانها یا تمثیلهای عارفانه مانند منطق الطیر عطار که دشواریها و زیبایی این مسیر یا سفر عارفانه را نشان میدهند، هدف روایت فتح نیز آن بود که این سفر عارفانه را آن گونه که برای ره سپاران واقعی این سفر رخ میدهد (یعنی همراه با مشکلاتش) نمایش دهد.
این مجموعهٔ مستند مانند داستان عطار، مریدان را ترغیب میکرد تا از وجود مادی چشم بپوشند و دشواریهای این طریق عارفانه را به جان بخرند. در واقع، گفتار راوی این مجموعه نیز مملو از عبارات عارفانه مانند عارف، باطن، عالم و حقیقت هستی است.



